معنی جنبشی، وابسته بحرکت، وابسته به نیروی محرکه, معنی جنبشی، وابسته بحرکت، وابسته به نیروی محرکه, معنی [jfad، mاfsتi fpclت، mاfsتi fi jdcmd kpcli, معنی اصطلاح جنبشی، وابسته بحرکت، وابسته به نیروی محرکه, معادل جنبشی، وابسته بحرکت، وابسته به نیروی محرکه, جنبشی، وابسته بحرکت، وابسته به نیروی محرکه چی میشه؟, جنبشی، وابسته بحرکت، وابسته به نیروی محرکه یعنی چی؟, جنبشی، وابسته بحرکت، وابسته به نیروی محرکه synonym, جنبشی، وابسته بحرکت، وابسته به نیروی محرکه definition,